های سوزنها
مرد شوید
در تنم فرو روید
من نیاگارا را ، شبی که عشقم خدا شده بود
یکنفس سر کشیدم
و از آن صبحی که بر خواستم
جز استفراغ چیزی به من دست نداده است
جز استفراغ هیچ تعاملی کفشم را کثیف نکرده
های سوزنها ... سوزنها !
دوستتان دارم
در تنم فرو روید
من آبکش اطمینانم
مرا محکم کنید
تا باران پاکتر شود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر