۰۵ آبان ۱۳۸۵

نامه

حضرت مستطاب ، جناب ِ خداي عزيز و عزوجل، لازم است به اطلاع برسانم كه اگر ميخواهيد راهتان رهرو داشته باشد بايد كمي به وضعيت جاده‌تان رسيدگي كنيد ، چند تا تير چراغ برق براي روشنائي در طول راه قرار بدهيد ، روكش آسفالتش رو ترميم و يا حتي تعويض كنيد ،‌ چند باب كافه و رستوران و استراحتگاه ِ بين راهي در طول مسير قرار بدهيد ، حالا چون اكثر رهروان راه حظرت عالي آس و پاس تشريف دارن خيلي تاكيد بر احداث پمپ بنزين و گاز و تعويض روغن و ... نمي‌كنم گر چه براي كساني كه اتفاقاً مسيرشون اونورا افتاده يا گردشگر جماعت بد نيست . شرمنده هاااا ، ولي مالياتش رو كه داريد ميگيريد ،‌هزار الله و اكبر تند و تند هم سفارش و پيغوم پَسغوم " ! " مي‌فرستيد كه تشريف بياريد حوريان و غيره و ذلك در خدمتن ، خُب قربون ِ شكلتان يه رسيدگي هم بكنيد به اين وضعيت نابسامان . ناسلامتي قرن بيست و يكه . يك چراغ اون دور دورا گذاشتيد اونم معلوم نيست چراغه ، فانوسه يا اصلاً سراب ، اون‌وقت انتظار داريد و هي گله و تهديد ميكنيد ؟! قربان شكلتان !‌ قرن بيست و يك قرن ِ‌گفتگو و صلح و دموكراسي قراره باشه ، ‌شما هم يه تغيير رويه بديد بد نيست . ميتونيد از حمايت از برنامه‌ي جهاني فقر زدائي كه لينك و لوگوش بغل ِ‌وبلاگ هست شروع كنيد .
نعوض به خودتان يكم از اين شيطون ِ‌ناقلا ياد بگيريد . ببينيد چه كرده تو مسير اختصاصي‌ش ؟
خودتان مستحضريد من هم قصد ِ زياده گوئي ندارم ، تنها وظيفه‌ي اخلاقي و حرفه‌اي ِ خود ديدم كه در مقام خليفه‌ و جانشين ِ شما بر روي زمين پاره‌اي از نكات مهم و كليدي را كه دغدغه‌ي خاطر بسياري از دوستان و دست آويزي در دست دشمنان شده است را به استحضارتان برسانم .
من آنچه شرط بلاغ است با تو مي گويم
تـو خواه از سخنـم پنـد گيـر ، خواه مـلال

هیچ نظری موجود نیست: