صورتم رو که میشورم سرمو بلند میکنم و به روبرو خیره میشم
بازم اون یارو روبرومه
دوباره شروع میکنه
- احمق ِ ساده ، کاش چند تا خط داشتی که لااقل بشه بهت گفت گور خر
- آخه چرا دست بر نمیداری مرتیکه ، آخه تا کی ... آخه ...
تحملم تموم میشه و با تمام وجود مشتی حواله ی چونه اش میکنم
خورد میشه و میریزه پائین و با خون قرمزی که جاری میشه هم آغوش میشه
درسته که خوردش کردم ، اما میدونم که بازم میاد
***
*- میدونم که " آئینه شکستن خطاست " رفیق !!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر